دکوراسیون خونه جدید
اینروزا دارم بعضی وسایل رو جمع و جور میکنم تا کارام خرد خرد پیش بره و از اونور راحت باشم. در همین راستا بعد از لباسا و وسایل تارا٬ نوبت لباسای خودم بود که دیگه غیر قابل کنترل شدن!
همه چمدونایی که لباسای اضافی توش بود رو ریختم بیرون و حالا مگه دلم میاد اینا رو سوا کنم. یه سری از لباسام که نوئه نو مونده چون بعد از حاملگی دیگه تنم نشد!
یه پیراهن مجلسی شیک از کارن میلن خریده بود٬ دیماه همون سالی که حامله شدم.. هیچی دیگه هیچ وقت نتونستم بپوشمش و الان هم تنم نمیشه...
خلاصه که هر تیکه رو که برمیداشتم یه دلیل واسه خودم میاوردم که حیفه و دوباره میذاشتمش سر جاش با وجودیکه که میدونم سالی یه بار هم تنم نمیکنم... دیدم اینجوری نمیشه زنگ زدم به دختر خالم که بیا با هم یه خاکی سر اینا بکنیم.
دیگه اومد و یه سری شلوار و مانتو و روسری سوا کردیم که بدیم بره. یه سری رو هم باز چیدیدم تو جعبه و روش نوشتیم به امید روزی که تنمان بشود!!!![]()
اینروزا بیشتر وقتم صرف فکر کردن و طراحی دکوراسیون واسه خونه جدید میشه... حالا کی فلوسش موجود بشه و اینا رو بخرم خدا داند... ولی خب میخوام یه طرح کلی تو ذهنم داشته باشم که متناسب با اون پیش برم و هر موقع شد یکی از ایتمها رو بخرم.
یه سری چیزا هم که باید همون اول خریداری بشه و گریزی نیست. مثل پرده و کاغذ دیواری و ... اتاق خوابم رو میخوام کاغذ دیواری سبز بزنم. با یه زیر پایی سبز با یه تناژ متفاوت برای جلوی تخت خوب میشه. تخت و پرده و لوستر اتاق خواب هم سفیده و کف٬ پارکت قهوه ای تیره. فک کنم قشنگ بشه.
کرکره پذیرایی رو هم قهوه ای میزنم که با پارکتها هم خونی داشته باشه. ولی در مورد کاغذ دیواری پذیرایی هیچ فکری ندارم...
مبل راحتیهامو هم که از دبی اوردم میخوام بدم پارچه کاناپه اش رو عوض کنن و از پارچه صندلیای غذاخوری بزنن روش ولی دو تا تکی ها همینجوری کرم ساده باشه که فک کنم اونم خوب میشه.
میز ال سی دی جدید هم که باید بخریم ولی چون یه مدل سفید پسندیدم و فعلا چون مبل سفید نمیخرم به بقیه دکوراسیونم نمیخوره. در ضمن همسر میگه این میزی که پسندیدی هم مثل اکثر میز ال سی دی ها کوتاهه و تارا دستش به هر انچه نباید برسه میرسه! اینه که فعلا از خیر اینم میگذرم و میخوام از این شلفها بگیرم و خود تی وی رو بزنیم به دیوار و متعلقاتش رو هم بچینیم رو این شلف ها.
یه کمد اضافی هم میخواستیم تو اتاق خودمون بزنیم که اتاقمون رو کوچک میکرد خیلی. تا اینکه یه فکر بکر به ذهنم رسید و اون اینکه کمد اضافی رو تو اتاق تارا بزنیم و یه قسمتش رو هم حالت کنج دربیاریم واسه چیدن اسباب بازیهاش.
اینجوریاست خلاصه...
هر کی ایده جدیدی برای چیدمان داره گوش جان میسپاریم...
عسل هستم. متولد تیرماه سال 63.